ديگه خسته شدم اخه چقدر دعا كنم
زندگي شده واسمون مثل اسباب بازي
چرا دروغ مي گين بگو نيستم راضي
اره صبح كه ميشه زندگي دوباره
اره باز مي خواد تا شب بد بياره
تو دل خوش مي گه امروز روزه خداست
ولي نمي دونه امروز روزه وداست
از بچه اي بگير كه صبح لنگ به دست
تميز مي كنه ماشينه يه مشت رزل و پست
واسه خرجه پس
اين عزم جزم
ميشه تنفر واسه يه سگ صفت
يا مادري كه واسه خوردن يه لقمه نون
بايد دست دراز كنه جلو اين و اون
پس هم اكنون
اين است جنون
كه با تنفر كمك كني تو به اون
.
دلايلي هست واسه اين همه درد
چرا بايد باشه رو پيشونيم عرق سرد
پس ببين مرد
با هام چه كار كرد
زندگي اونا رو با ستم شكار كرد
يا پدري كه يه جعبه سيگار به دستش
واسه اون فروختن نون شب هستش
كه بعدش
كسي بياد با لحن پستش
بگيره ازشو بزنه به دستش
كه با سردي
بهش مي گن هي تو سد معبر كردي
اخه بيجا كردي
اگه تو يه مردي
پس چرا حس پدرو درك نكردي
ه اره خودت تو ناز نعمت بزرگ شدي
حالا به يه بيچاره زور ميگي؟
.
.
يه وقت به خود ننازي راز تو واسم شده بازي تويي از خود راضي ظلم نكن تو حوضه استحفاضي
سخنان استمراريم شده غصه سرايي شدم استثنايي
.
اره ستاره هام واسه پول مي درخش
بيا دعا كنيم ظلما در به درشن
چرا بايد اونا هر روز خسته تر شن؟
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1